در من خرابه ایست که فقط جای جغد هاست / بیخوابی از هزار جهت زوزه میکشد

۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه

شروعی برای شروع کردن هام

معمولن بر میگردی به عقب ، چیزی جا مونده یا گم کردی ... میخوایی یادت بیاد چطور بود که میخندیدی ...
جاده هایی هست عزیزم که پس زده راه رو ... میخواد جنونی برام بسازه با فراموشی ... چیزی جا به جا نشده ؟
قرار چی بود ؟ یادم هست . یادت باشه بعد از ظهر ها روکه بیدار شدی بجنگی تا فردا کنارم باشی و گرم بشیم ... میبینم هوا سرده .
میفهمم خستگی رو رد کردیم بی اینکه برسیم به آرامش ... مغز هامون یخ زده خیلی بی انصافیه ... تهش ولی مبهمه و همین دلیلمون برای ادامه ست ...
پس
شروع میکنم با کمی مکث روی خاطرات ...
با
من
" باش " 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر